تقریبا دو سالی می شد که درگیر مصاحبه و رسیدن استعلام ها برای بورس شدن بود. خلاصه دو سالی گذشت تا این که حکم ما رو از اول سال 93 زدند و یه جورایی دیگه از اول سال 93 حقوق به من تعلق می گرفت. این حقوق هم به صورت شش ماهه و یک جا ودر آخر هم شش ماه به حساب افراد واریزمی شد. بگذریم از اطاله کلام که چند روز پیش حقوق یک سال منو که مبلغی یه کم بیشتر از نه میلیون تومان بود به حسابم واریز کردند. کلی برنامه ریزی کرده بودم برای پول، کلی خرید داشتم که باید باهاش انجام می دادم. روزای سخت دیگه تموم شده بود و من میلیونر شده بودم :))))))))))))))))

ولی از روزی که این پول به حساب من واریز شده بود، نمی دونم جرا اینقدر خسیس و حسابگر شده بود. کل دخل و خرج رو داشتم می نوشتم، حتی به پول هایی که تا روزای قبل زیاد اهمیت نمی دانم (مثل باقی مانده کرایه تاکسی) الان بیشتر حساس شده م، حریص تر شدم، کلی با خودم و دوستام برنامه ریزی کرده بودم که پولمو دادن برای دوستام شیرینی بگیرم، ولی اصلا صداشو هم در نمیارم، کلا چنان خسیس شدم که خود خسیسم هم دارم حس می کنم. وای به حال اطرافیانم. نمی دونم شاید هم به خاطر اینه که این پول حالت جاری نداره و می دونم تا حداقل اردیبهشت دیگه به من پولی تعلق نمی گیره و تا اون موقع هم کلی خرح دارم.

در کل فکر نمی کردم اینقدر خسیس باشم. عجیبه که پول بدتر خساست آورد برای من. ولی چون پول کمی بوده واسه اینه، خدایا پولمو بیشتر کن که این حسو کنار بزارم :))