۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

برای حجاب چه کنیم؟

امروز  داشتم به این فکر می کردم که در شرایط فعلی جامعه از لحاظ بی بند و باری و شرایط اسف ناک حجاب وظیفه من نوعی چی هست؟

یکی از راه های شاید مفید تشکیل تیم های هم فکری برای چاره اندیشی هست

من با این عقل ناقصم چی می تونم بکنم؟! یا اگه چیزی هم به ذهنم برسه از کجا معلوم تو این جبهه جنگ، کارو از اینی که هست بدتر نکنم؟! آری تو این شرابط که خیلی از مسیولین هم موندن با این قضیه چی کار کنن وظیفه ما تشکیل یه سری تیم های فکری هست که بهترین راه ها رو شناسایی و طرح ریزی کنند. راه هایی که همه ابعاد قضیه رو در نظر گرفته باشند و بهترین ها باشه.

اما یه مشکلی هم که در این حوزه داریم این هست که ما عموما صبر می کنیم دشمن کارشو انجام بده بعد دنبال راه چاره می گردیم. در حالی که باید قبل از اینکه دشمن نقشه هاشو اجرایی کنه، اونارو خوند و نقشه هاشون رو نقش بر آب کرد. باید عملیات آنها را قبل از اجرا شناسایی کرد نه اینکه دست رو دست گذاشت تا هر چی دلشون خواست بکنن و بعد ما دنبال چه کنم چه کنم بافتیم.

همین اتاق های فکر، می تونن اتاق های شناسایی عملیات دشمن هم باشن

فقط لازم هست بدونیم واقعا گرفتار جنگ هستیم و ما هم افسران این جنگیم

ما باید به جای راه کار مقابله با بدحجابی، راه کار های تبلیغ با حجابی را با کار فرهنگی عمیق مبتنی بر تفکر پیش ببریم


پ. ن.

+++ دشمن سال ها قبل از سال 1314 برای بی حجابی این کشور برنامه ریزی و هدف گذاری کرده است. در حالی که ما چند سال پس از انقلاب مشاهده کردیم که بی حجابی علی رغم جامعه اسلامی روز به روز در حال شیوع هست. یعنی برنامه های ما در زمینه حجاب، سنی بیشتر از سی سال ندارد. پس واضح است که برنامه های ما باید در مقابل دشمن با آن همه سبقه ی زیاد، ضعیف تر عمل کند. پس بایستی به فکر جبران این موضوع بود و با برنامه ریزی و هدف گذاری بسیار بسیار بسیار بسیار دقیق این غفلت چند ساله را جبران کرده و توانمندی های دین مبین اسلام و زیبایی های جلوه ی حجاب را تقویت نموده و به دشمن پیشی بگیرم. قطعا این پیشی قابل حصول است به شزط تلاش و فعالیت های جهادگونه.

+++ بعد از مشخص شدن برنامه ها و هدف گذاری، تعامل سیستمی و اجرای صحیح کارگشا خواهد بود. تفرق مسئولین در حوزه ی حجاب، مشخص نبودن وظایف، عمل نکردن سیستمی، غفلت از فعالیت های جهادی، نبود مدیر مشخص برای هماهگنی بین مسئولین از مشکلات اجرای طرح های حوزه ی حجاب می باشد.

+++ حجاب دغدغه ی بسیاری از افراد می باشد و این افراد دلسوزانه فعالیت هایی در این زمینه می کنند ولی این فعالیت های جواب مطلوب را نمی دهد. دلیل هم این است که در عرصه ی حجاب علاوه بر فعالیت های سیستمی بایستی، فعالیت ها از بالا به پایین باشد. یعنی براساس اهداف و برنامه ریزی مشخص، زیرمجموعه ها وظایف مشخصی داشته و دقیقا به وظایف خود عمل کنند و این گونه نباشد که هر کس هر کاری که دلش خواست انجام دهد. در این زمینه نقش مدیریت فعالیت ها کاملا واضح و مبرهن می باشد.

+++ ما هنوز نمی دانیم مسوول حجاب در کشور چی کسی است. اولین قدم برای حل مشکل بی حجابی، پاسخ به این سوال است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mad Ji

تاریکی های فراموش شده

چراغ رو خاموش کردم که برم بخوابم. یه پتوی کوچیک (از نوع مسافرتی) گذاشته بودم زیر بالشتم تا گردنم زیاد درد نکنه و ارتفاع بالشتم یه کم بالا بره. پتو یه کم جمع شده بود و خواستم اونو با کف دستم صافش کنم. تا دستم رو کشیدم به پتو به خاطر اصطکاک پتو جرقه زد و این جرقه ها منو بردند به سال های بچگی.

خیلی وقت بود اصلا تاریکی رو درک نکرده بودم. بچه ها با این که از تاریکی می ترسن ولی خیلی خوب باهاش اخت دارند. یاد بچگیام افتادم که وقتی چراغا رو خاموش می کردیم دستمونو به پتو می کشیدم تا جرقه بزنه و روشن بشه و کلی حال کنیم. یا بعضی وقتا شونه رو سرمون می کشیدیم (و وقتی به اندازه کافی باردار می شد) می رفتیم زیر پتو که کامل تاریک بشه و بعد دستمونو می کشیدیم بهش که جرقه بزنه.

سنگ سفید. یادش بخیر! از کی بود یاد سنگ های سفید نیافتاده بودم. اره سنگ های چخماق که ما بهش می گفتیم سنگ سفید. به هم می زدیم و جرقه می زد. وقتی آخرای هفته می رفتیم خونه پدربزرگم تو روستای بغلی، تو مسیر این سنگ ها رو جمع می کردیم و با خودمون می آوردیم. یه انباری تو خونه داشتیم که تاریک بود و سنگ ها رو با خودمون می بریدم اونجا و تا می تونستیم اونا رو به هم می زدیم که جرقه بزنه. بعضی وقتا هم که جرقه بزرگ بود کلی ذوق می کردیم.

و چه زود زندگی سپری می شود بدون اینکه خودت بفهمی و چه زود ذوق و شوق هایت فراموش می شود و چه زود همه چیز تموم خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mad Ji

سبک جدید تلفیقی در نگارش جنابمان

مدتی پس از دست و پنجه نرم کردن با نوشته های جدی و بعضا احساسی (گفته باشیم که قبلا هم در وبلاگ های دیگر روده درازی فراوان نوموده ایم و یدی بس طولا در این عرصه داشته ایم)
برآنم که بخت خویش در سبکی جدید نیز بیازمایم
هرچند که:
ما آزموده این در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
سبکی که خود مبارکمان نام سبک تلفیقی بر آن نهادیم
یک چند صباحی هم در این سبک بنوازیم تا ببینیم دست قدار فلک چه پیش آرد که خسته شدیم از بس در عرصه های عاطفی اجتماعی دبّه نوازی کردیم
سبکی که برآنم مدتی دست تفقد بر آن کشیده و در عرصه ی آن نزول  اجلال نمایم سبکی است با شکلی طنز و تلفیقی از نوشتار نثر قدیم و بهره گیری از جملات و کلمات جدید.
باشد که قلم فرسایی ما در این مقال، اندوخته ای گردد برای روزهای آینده مان و توشه ای گردد بر اندوخته هایمان
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mad Ji

کار اخلاقی

خیلی وقت بود علاقه داشتم کار فرهنگی کنم، هی تلاش می کردم که خودم را به طرف انجام کارهای فرهنگی سوق بدم، با فعالان فرهنگی نشست و برخاست کنم

یه مدتی هم درگیر این موضوع بودم

ولی با دیدن  بعضی از افراد که یدی طولانی در عرصه فعالیتهای فرهنگی دارند، و به قول معروف دود چراغ در این مسیر خورده اند یک مقدار احساس می کنم که دیر شروع به این کار کرده ام

منی که تا این سال‌ها بیشتر در عرصه‌ی پژوهش‌های تخصصی فعالیت داشته‌ام به نظرم اگر همان مسیر قبلی رو ادامه دهم موفق‌تر و مفیدتر خواهم بود

مدتی بود که دغدغه‌ی کار فرهنگی داشتم ولی به نظرم باید دغددغه‌هایم را عوض کنم

دغدغه‌ی جدیدم کار اخلاقی است

کار فرهنگی را به افرادی که اهلیت و صلاحیت دارن وامی‌گذارم

و به قولی عطایش را به لقایش بخشیدم

به امید روزهایی که اوج کارهای فرهنگی و کارهای اخلاقی را شاهد باشیم

ولی هر فردی در مسیر خودش

و در انتها با دلی شکسته، خاضعانه از خدا می خوام که مرا در مسیر راست هدایت فرماید که هدایت انسان ها در دست اوست و هدایت فعل مستقیم خداست

یا من یملک حوائج السائلین

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Mad Ji

یک بعد از ظهر سگی، با ناخن های لاک شده، تنها در امتداد خیابان ...

دانشجوی اصفهان بود، از شهرستان برای درس خواندن روانه اصفهان شده بود تا امیدهای مادرش را با مهندس شدن برآورده کند. مادر هم در نبود پدر هم برایش پدری کرده بود و هم مادری ...

با مادرش دعوایش شد. مادرش او را درک نمی کرد! و شاید او مادر را ...

او که مادر نیست مادر بودن را درک کند؛ او دختری است در اوایل نشاط و جوانی، با هزاران خواهش و خواسته، با هزاران امید و آروزی براورده شده و برآورده نشده!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mad Ji

به نام خدا

به نام خداوند بخشنده مهربان

خدایا

در بی نیازی هایمان هم مارا از یادت غافل مدار که ما بندگانی فراموشکار و ضعیف هستیم

و چه زیباست آدمی نه تنها در نیازمندی ها به یاد خدا بوده، بلکه در بی نیازی ها هم به یاد بی نیاز باشد

خدایا "هر چه خوبی" به "خوبان عالم دادی" "همه رو" "یه جا" به ما بده که تو تواناترین هستی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Mad Ji